اختلالات غذایی

اختلالات غذایی  

 

 

بخش نخست:

در این بخش از نوشته به تجزیه و تحلیل اختلالات غذایی ( کم اشتهایی و گرسنگی مفرط) و در مقاله بعدی به روش های درمانی این دو اختلال می پردازیم.

اختلالات غذایی بطور کلی به ۳ دسته تقسیم می شوند:

۱ کم اشتهایی روانی (Anorexia nervosa)

۲- گرسنگی مفرط روانی Bulimia nervosa))

۳-چاقی مفرط (ََAdipositas)

در آیین نامۀ مربوط به معیارهای شناسایی اختلالات روانی( DSM-IV-T ) کم اشتهایی و گرسنگی مفرط بعنوان اختلالات روانیِ غذایی شناخته شده و چاقی مفرط بعنوان اختلالی در رفتار غذایی و یک اختلال بدنی(somatic)  بشمار می آید. هرچند  می توان چاقی مفرط را نیز  نتییجه اختلالات رفتار غذایی و روانی دانست.

 این اختلالا ت بعلت وجود کالری زیاد و یا کمبود کالری در بدن  ایجاد   می گردند.

دسته های اول و دوم  بعنوان اختلالات روانی غذایی در جوامع امروزی شناخته شده اند.

امروزه متاسفانه اغلب مردم لاغری و خوش اندامی را با سلامتی یکی  می دانند. بسیاری از ورزشکاران (کشتی گیران، سوارکاران، اسکی بازان و . . .)، هنر ییشگان، مانکن های مدل های لباس که باید توجه ویژه ای به وزن خود داشته باشند به اختلالات روانی غذایی، بویژه کم غذایی مبتلا می گردند.

اختلالات غذایی که در  زنان ۹۰ درصد و در مردان ۱۰ درصد می باشد اغلب  در سن بلوغ آغاز می گردند [۱].

علت اصلی بروز این اختلالات نارضایتی از اندام و آرزوی لاغرشدن و بعبارت دیگر ترس از چاق شدن می باشد. رژیم غذایی متوالی(دایِت (Diet و تمرکز بیش از حد روی چگونگی وضعیت اندام  و وزن  بدن، موجب بروز اختلالات  روانی  و روان تنی و نهایتا بستری شدن فرد در کلینیک می گردند که درصورت معالجه نشدن، در شرایط بسیار حاد حتی موجب مرگ شخص نیز   می گردد. ( این مسئله بویژه در مورد کم اشتهایی صدق می کند(.

۱.  کم اشتهایی روانی (Anorexia nervosa  ): 

نسبت دادن عنوان کم اشتهایی به این اختلال نادرست می باشد زیرا این افراد در واقع میل شدیدی به غذا خوردن دارند.

ویژگی های کم اشتهایی روانی:

۱-  بیماران  مبتلا به کم اشتهایی روانی وزن بسیار کمی  دارند ( این اختلال موجب می گردد تا این بیماران دارای وزنی بشوند که کمتر از ۸۵ درصد وزن نرمال مورد نظر در جدول استاندارد ثبت  شده، می باشد. بعبارت دیگر، آنان بیشتر از ١۵ درصد از وزن نرمال مورد نظر را از دست می دهند) و این  وضعیت بدلیل کمبود انرژی در بدن آنان می تواند حتی به مرگ ایشان ختم شود. کاهش وزن این افراد به  این دلیل است که آنان از خوردن انواع دسر و شیرینی  خودداری  می کنند و  مواد غذای خود را به پروتئین و مواد کم کالری محدود می سازند. بدین ترتیب تغذیه این افراد بتدریج  یک جانبه می گردد و ایشان  با گرفتن روز ه های متوالی ( کم کردن تعداد وعده های غذایی، مثلا تا یکبار در روز) و با انجام فعالیت های زیاد بدنی به کم کردن وزن خود می پردازند  بعضی از ایشان حتی از مادۀ اسهال آورکمک گرفته[۲] و یا خود را به استفراغ کردن وا می دارند ( از طریق خوردن بیش از حد غذا در یک وعده و سپس وارد کردن انگشت در حلق(.

۲- این بیماران اختلال در دریافت و شناخت واقعی از وزن و فرم اندام خود دارند. این افراد با آنکه بیش از حد لاغر هستند حس می کنند که اندامشان بویژه در نواحی شکم، پهلوها، ران ها و باسن بیش از حد چاق و نا متناسب هستند.

۳-داشتن ترس از چاق شدن که موجب تصمیم آنان برای کاهش دادن وزن می گردد.

۴-در خانمها عادت ماهانه تا مدتی بیش از ۳ ماه قطع می گردد.

از ویژگی های دیگر این افراد می توان به  ارتباط قوی میان وزن و اندام آنان با احترام به خود (self-esteem) و ارزشی که ایشان برای خود قائل هستند اشاره نمود . این بیماران با صرف وقت و انرژی بسیار زیاد غذای خود را وسواس گونه تهیه کرده، بر سفره می چینند و می خورند. آنان همیشه به مطالعه کتاب ها و موضوعات مربوط به تغذیه می پردازند و ساعتها مقابل آینه ایستاده و با آنکه بیش از حد لاغرند به اندام خود به دیدۀ انتقاد می نگرند.

کم اشتهایی روانی خود به ۲ نوع تقسیم می شود:  

۱. نوع محدود سازنده (Restrictive Type):  دراین نوع از کم اشتهایی کاهش وزن بیمار به علت محدود ساختن شدید تغذیه می باشد که در جریان آن فرد بطور منظم دچار حمله غذایی  نمی شود و رفتارهای نوع مسهلی (Purging) را نیز در خود ندارد (استفراغ برای خود بوجود آوردن و یا سوء استفاده از مواد اسهال آور(. 

                :Binge-Eating/Purging-Type  همراه  با حمله غذایی نوع مسهلی  .۲

در این نوع فرد بطور منظم  حمله غذایی دارد و بعد از خوردن با ایجاد استفراغ و یا با سوء استفاده از مواد مسهل آب بدن خود را از دست می دهد. اختلالات این گروه شباهت زیادی به اختلالات بلومی دارند و در آنها نیز مانند بلومی گرایش به خودکشی ، اختلالات شخصیتی، رفتارهای عصبی، احتمال اعتیاد به مواد مخدر و الکل،  بیشتر از گروه نوع اول یعنی گروه محدود سازنده می باشد.

لازم است که تذکر دهم که افرادی که به  کم اشتهایی روانی تمایل دارند، به گرسنگی مفرط نیز گرایش داشته و در حالت برعکس آن، افرادی نیز که مبتلا به گرسنگی مفرط هستند به کم اشتهایی گرایش دارند.[۳]

میزان کم اشتهایی  نزد زنان ۹۰ تا ۹۵ درصد می باشد و این اختلال در هر سنی می تواند بروز نماید  اما  ابتلا به این بیماری نزد ایشان اغلب در ۱۴ تا ۱۹ سالگی روی می دهد.

۲. گرسنگی مفرط روانی (  Bulimia nervosa):

مشخصات:

۱. حمله غذایی  بین ۲ تا ۴۰ بار در هفته صورت می گیرد ، مقدارهر وعدۀ غذایی زیاد، کالری آن بالا ( بیش از ٣۰۰۰ کالری) و غذا نجویده خورده می شود،  ارزش طعم غذا برای این افراد کاهش یافته و ایشان پس از حمله غذایی معمولا خود را مجبور به استفراغ کرده و یا از مادۀ اسهال آور سوء استفاده می کنند.

۲-فعالیت  این افراد بیش از حد می باشد و مدت های طولانی از غذا خوردن خودداری می کنند

۳-  چگونگی اندام و وزن  در داشتن حس احترام به خود در آنان نقش بسزایی دارد.

۴-اقدامات بسیاری برای کاهش وزن خود می کنند.

۵-۹۰تا ۹۵ درصد بیماران در سنین ۱۵ تا ۲۸ هستند.

۶-وزن این افراد معمولا طبیعی است و می تواند کمتر و یا بیشتر از حد طبیعی نیز باشد.

۷- به هنگام استفراغ (بعد از حمله غذایی) احساس ناخوشایند روان تنی کاهش می یابد، و لی سپس احساس گناه، افسردگی، نفرت وترس  جایگزین آن می  گردد. [۴]

۸- فرد به هنگام حمله غذایی کنترل خود را بر رفتار غذایی اش از دست می دهد (کنترل  دست کشیدن از غذا) معمولا خود را وادار به استفراغ  می نماید و تقریبا نصف کالری غذایش را جذب می کند و به همین دلیل دوباره احساس گرسنگی کرده و غذا می خورد

و این دور باطل  یعنی بیشتر غذا خوردن و بیشتر استفراغ کردن  که موجب تکرار شدن  احساس کنترل کمتر بر تغذیه می گردد احساسات منفی روانی را در شخص بیشتر می نماید.

-۹  درگرسنگی مفرط روانی  وقتی افراد وزن خود را کم می کنند اغلب مورد تشویق خانواده خود قرار می گیرند.

افراد مبتلا به گرسنگی مفرط روانی  نیز  به ۲  نوع تقسیم می شوند:

۱- نوع مسهلی (Purging-Type) که در آن فرد بطور مرتب استفراغ نموده و از مواد اسهال آور سوء استفاده می کند.

۲- نوع غیر مسهلی (No-Purging-Type ) که فرد مدت طولانی از خوردن غذا خودداری می کند، فعالیت بیش از حد بدنی دارد، بطور مرتب استفراغ نمی کند و از مادۀ اسهال آور سوء استفاده  نمی کند.

شباهت های کم اشتهایی روانی و گرسنگی مفرط روانی  بطور خلاصه شده عبارتند از :

گرفتن رژیم غذایی، ترس از چاقی، کوشش برای لاغری، مربوط کردن حس احترام به خود  با وزن و اندام خود، ظاهر شدن افسردگی،

تفاوتهای کم اشتهایی روانی و گرسنگی مفرط روانی:

     گرسنگی مفرط روانی                                                            کم اشتهایی روانی

 در اغلب افراد وزن طبیعی و یا کمی بیشتر یا کمتر از حد طبیعی است              وزن بسیار کم است

داشتن گرایش قوی به رفتارهای ضد اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر یا الکل ، دزدی   گرایش کمتر به رفتار ضد اجتماعی

قطع شدن یا غیر منظم شدن عادت ماهانه  در خانم ها           حداقل قطع عادت ماهانه به مدت سه ماه

از لحاظ جنسی فعال تر           از لحاظ جنسی فعالیت کمتر

خانمها شکل سنتی زندگی را بیشتر قبول دارند      خانمها شکل سنتی زندگی را کمتر قبول دارند

گرایش به رفتارهای نمایشی  متاثر کننده Dramatik) (        گرایش به رفتارهای وسواسی

قبل از بیماری درگیری بیشتر با خانواده و و فامیل، پس از آن مطابقت بیشتر با خانواده و فامیل        قبل از اختلال مطابقت با خانواده و پس از ان درگیری با آنان

تقریبا در نبمی از خانمها اختلال در عادت ماهانه دیده نشده است          عادت ماهانه همگی قطع می شود

شروع اختلال اغلب بین ۱۵تا۲۱سالگی شروع ختلال اغلب بین۱۴تا۱۸ سالگی

افسردگی در افراد مبتلا به گرسنگی مفرط روانی کمتر دیده شده است و ایشان کمتر احساس خود را کنترل می کنند  در حالی که افراد مبتلا به کم اشتهایی روانی  اختلالات روان تنی خود را پنهان می کنند و اغلب توسط خانواده های خود برای درمان مراجعه می کنند. .آنان اگر خودشان نزد افراد متخصص بروند به این علت است که از لحاظ روان تنی احساس گرسنگی دارند نه به این دلیل که وزنشان کم است.

 

یی نو شتها:

۱. مطابق  بررسی های انجام شده :

الف: عامل اصلی اختلالات غذایی (گرسنگی مفرط روانی و کم اشتهایی روانی) رژیم غذایی می باشد. (زنان بیشترازمردان برای کم کردن وزن خود  از رژیم غذایی استفاده می کنند. مردان  برای کم کردن وزن خود بیشتر به ورزش و حرکات بدنی روی می آورند).

ب: این آمار ۱۰۰٪ نمی تواند درست باشد زیرا مردان معمولا از ابراز بیماری خود خودداری می کنند و برای درمان نیز دیرتر اقدام می کنند و این ها دقت آمار  را کم می کنند

ت. تشخیص اختلالات غذایی در زنان راحت تر می باشد زیرا وجود این اختلالات موجب ایجاد اختلال در عادت ماهانه آنان می شود ( بویژه در اختلال کم اشتهایی روانی ) 

۲. مواد اسهال آور مانند Laxantien, Diuretika, Klistiere و یا مشتقات آن،

۳. کم اشتهایی روانی، گرسنگی مفرط روانی و چاقی مفرط می تو انند در محیطی با هم مشترک باشند.  برخی از افراد کم اشتها یا دارای چاقی  مفرط، حملات غذایی و استفراغ دارند و برخی از افراد مبتلا به گرسنگی مفرط چاق هستند.

البته فقط نیمی از افراد کم اشتها استفراغ می کنند و اغلب افراد مبتلا به گرسنگی مفرط چاق نیستند Carner und Fairbrun1998/Russell 1979))

 لازم به تذکر است که در بعضی مواقع نیز فرد می تواند از یک اختلال به اختلال دیگر مبتلا گردد.

۴.  بدلیل تماس ترشی اسید گوارشی با دندانها به هنگام استفراغ، دندان ها می توانند اسیب ببینند، پتاسیم  بدن فرد کم گردد و اختلالات گوارشی در بدنش ایجاد  شود (در معده، کلیه یا روده ها).

بعلت کم شدن یـتاسیم ،  فرد می تواند به بیماری قلبی دچار شود و فشار خونش بر اثر ضعف یایین بیاید.

رژیمهاى غذایى درمانى

«قسمت دوم»

رژیم ضد چاقى

چاقى (obesity) یک ناراحتى و اختلال بغرنج است و علل مختلف و مختلطى دارد. وقتى وزن بدن به میزانى بیشتر از 10% حد طبیعى شود و عمدتا به علت ذخیره عمومى چربى در بدن حاصل شود، مى‏گوییم فرد دچار چاقى شده است. البته تشخیص و تعریف وزن طبیعى هم کار مشکلى است و معیارهایى که از نظر سن، وزن و قد به صورت جدول تنظیم شده ممکن است براى همه آدمها کاربرد نداشته باشد ولى به هر حال از نظر مقاصد بالینى جنبه عملى دارند. ساختمان بدنى افراد، میزان وزن عضلانى، استعدادهاى فامیلى و عوامل اجتماعى اقتصادى لازم است در محاسبه چاقى مورد توجه باشد. عوامل اجتماعى اثرى قابل ملاحظه در شیوع چاقى دارند و موقعیتهاى خاص افراد در عادتهاى غذایى آنان فوق‏العاده مؤثر است. نکته مهم تشخیص بین افزایش وزن ناشى از ذخیره چربى و افزایش وزن مربوط به ذخیره آب در بدن یا سنگینى نسوج و بافتهاى غیر چربى بدن است. افزایش وزن حاصل از چاقى و ازدیاد بافت چربى را باید از افزایش وزن ناشى از احتباس آب و ادم یا خیز در جریان بیماریهاى نارسایى احتقانى قلب و آسیت تشخیص افتراقى داد.

از دیدگاه متابولیکى کلیه چاقیها یک علت عمومى دارند و آن مصرف کالرى غذایى در حدى بیشتر از مقدار انرژى مورد نیاز متابولیسم (سوخت و ساز) بدن است.

علت اختلاف و تفاوت افراد در بهره‏گیرى از مواد غذایى و سوخت و ساز بدن و اینکه چرا بدن یک نفر به نحو مؤثرترى از کالرى مواد غذایى استفاده مى‏کند، همیشه روشن نیست. عده‏اى معتقدند که جذب روده‏اى افراد چاق کامل‏تر است. بعضى از پژوهشها نشان داده است که با توجه به تعداد و اندازه سلولهاى چربى، مى‏توان دو نوع چاقى اصلى را تشخیص داد. نوع اول چاقى هیپرتروفیک یا توأم با افزایش حجم سلول است که در این نوع چاقى تعداد سلولهاى چربى طبیعى است ولى اندازه سلولها بزرگ است و افراد مبتلا به این چاقى بعد از بلوغ دچار چاقى مى‏شوند و امکان لاغر کردن آنها منطقا وجود دارد. نوع دوم چاقى هیپرپلاستیک ـ هیپرتروفیک است. در این نوع چاقى هم تعداد سلولها و هم اندازه سلولهاى چربى بیش از حد طبیعى است. در این نوع چاقى افزایش تعداد و اندازه سلولها از دوران کودکى و قبل از بلوغ شروع مى‏شود و ادامه پیدا مى‏کند. در چاقى هیپرپلاستیک ـ هیپرتروفیک لاغر کردن بیمار مشکل است. علاوه بر این استمرار و حفظ لاغرى مشکل‏تر است. به هر حال باید تا حدود زیادى ناتوانى بیمار در لاغر کردن خویش را قبول کرد و باید سعى شود که اختلالات متابولیک ثانویه به چاقى (نظیر هیپرگلسیمى یا افزایش قند خون و همین طور افزایش کلسترول و ترى‏گلیسرید) را به حداقل ممکن رساند بدون اینکه بیمار خیلى تحت فشار باشد و یا دچار ناتوانى فیزیکى یا افسردگى روانى گردد.

همان طور که پیداست اکثر چاقیها ناشى از پرخورى و حرص و ولع نسبت به خوردن غذاى زیاد، غذاى زیاد آن هم اکثرا در یک زمان کوتاه و به دفعات زیاد است و بیمار سیرى‏ناپذیر است. اکثر حالات چاقى با عوامل هیجانى و روانى ـ فامیلى ـ متابولیک و ارثى مرتبط است، اما در مواردى هم بعضى از اختلالات غدد درون‏ریز و بیماریهاى متابولیک مثل «سندرم کوشینگ، دیابت و ضایعات هیپوتالاموس» منجر به پرخورى و چاقى مى‏شوند. یکى دیگر از اختلالات غددى که باعث چاقى مى‏شود هیپوتیروئیدیسم یا کم‏کارى غده تیروئید است که نادرتر از موارد دیگر است. همراهى چاقى با بیماریهاى متعدد و افزایش مرگ و میر آنها موضوعى است که بر آن اتفاق نظر وجود دارد. بیماریهایى نظیر افزایش فشارخون، دیابت، بیماریهاى کیسه صفرا، نقرس و تصلب شرائین عروق کرونر قلب اغلب با چاقى همراهند. دیده شده که شیوع بعضى از سرطانها مثل سرطان پستان، آندومتر، کیسه صفرا و روده بزرگ در افراد چاق بیشتر از معمول است. در افراد چاق ریسک و خطر حاملگى و اعمال جراحى بیشتر از افراد معمولى است. در افراد چاق به خصوص در بین خانمها توجه به مسایل روانى و زیبایى و تناسب اندامها مهم است و آنها دایما نسبت به این موضوعات اشتغال ذهنى دارند.

رژیم درمانى براى افراد چاق

تجویز مواد شیمیایى کاهنده وزن و هورمونها نظیر تجویز هورمون تیروئید یا گنادوتروپین جفت به تنهایى و یا توأما براى درمان چاقى بى‏نتیجه و مضر است و جایى در درمان چاقى ندارند. چاقیهایى که در دوران نوجوانى و یا جوانى (حوالى بلوغ) شروع مى‏شوند، به سختى قابل درمان هستند زیرا معمولاً یک اشکال و اختلال متابولیکى وجود دارد با این حال باید درمان این گونه افراد را هر چه سریع‏تر شروع کنیم.

الف: رژیم غذایى: هنوز هم مهمترین عامل براى مقابله و درمان چاقى، رژیم غذایى است. بیماران پرخور باید از نظر غذا خوردن تربیت شوند و این تربیت بایستى در سالهاى آغازین چاق شدن و به عنوان پیشگیرى از چاقى انجام پذیرد یعنى قبل از اینکه عادات غذایى و اعتیاد به خوردن تثبیت شود باید اقدام به آموزش بیمار نمود. زیرا براى درمان افرادى که سالها پرخورى کرده‏اند و معده آنها فوق‏العاده متسع شده است ایجاد انگیزه‏هاى قوى براى کاهش مصرف غذا و تنظیم و تعدیل کالرى و انرژى دریافتى با نیاز واقعى و پایه بدن، کارى دشوار و سخت است. در اینجا لازم به تذکر و تأکید است که رژیمهاى غذایى که بعضى از سودجویان تحت عنوان رژیم لاغرى و درمان چاقى مدعى آن هستند و مى‏گویند بیماران چاق را به سرعت لاغر مى‏کنند و بر مصرف بعضى غذاهاى اختصاصى و ترکیب غیر عادى مواد غذایى اصرار دارند، نه تنها مفید نیست بلکه به دلیل محدودیت غیر علمى در مصرف ویتامینها و املاح و مواد ضرورى دیگر حتى ممکن است مضر هم باشد و منجر به آسیب جدى به بیمار شود.

در یک برنامه غذایى براى درمان چاقى باید به نکات مهمى توجه نمود:

1ـ محدودیت کالرى: براى کم کردن وزن بدن باید مجموع کالرى مصرفى روزانه کمتر از کالرى مورد نیاز بدن باشد، بنابراین اگر کالرى معمولى روزانه باشد، در صورتى که یک فرد چاق روزانه 500 کیلوکالرى کمتر از میزان معمول روزانه از مواد غذایى استفاده کند هر هفته در حدود نیم کیلوگرم از وزنش کاسته مى‏شود. البته تعیین مقدار کالرى روزانه براى هر بیمار بسته به سن، نوع فعالیت و شغل، مزاج و طبیعت بیمار و ضرورت و فوریت و سرعت لاغر شدن بیمار تفاوت مى‏کند. یک رژیم غذایى حاوى 1200 ـ 800 کیلوکالرى به طور معمولى براى کاهش محسوس وزن رضایت‏بخش است. اما باید توجه داشت که اگر مقدار کالرى روزانه فرد چاق از 1200 کیلوکالرى در روز کمتر باشد، حتما بایستى ویتامین و املاح به صورت اضافى دریافت کند. آنچه در درمان چاقى مهم است در موقع محدودیت غذایى باید تعادل ازت در بدن حفظ شود. در چنین رژیمى با 1200 تا 800 کیلوکالرى بیمار چاق واقعا شاهد کاهش محسوس و نسبتا سریع وزن خود مى‏باشد و این باعث دلگرمى بیمار براى ادامه رژیم مى‏شود. در جوامعى که مصرف الکل یک امر معمولى است باید به بیمار و افراد چاق هشدار داد که کالریهاى بى‏خاصیت و مضر الکل بدون داشتن ارزش غذایى سهم زیادى در سنگینى و چاقى بدن دارد.

همان طور که گفتیم کاهش سریع و شدید وزن با عوارض و ناراحتى براى بیمار همراه است و اگر محدودیت کالرى خیلى شدید و طولانى باشد به خصوص در افراد چاقى که در کودکى چاق بوده‏اند این عوارض چشمگیرتر است. علایم و عوارض کاهش سریع وزن شامل ضعف عمومى، کاهش فشارخون وضعیتى «هیپوتانسیون ارتواستاتیک» کتوز (افزایش مواد کتونى در خون) اسیدوزمتابولیک، افزایش اسیداوریک خون، سنگ مجارى ادرارى، کولیت اولسراتیو (التهاب و زخم خونریزى دهنده روده) و بسیارى عوارض فیزیکى و جسمى دیگر مى‏باشد. افسردگى و افکار خودکشى هم گزارش شده که افراد چاق نسبت به تغییرات سریع در ابعاد و حجم بدن ممکن است به این حالات دچار شوند. بنابراین بایستى قبل از اقدام به برقرارى یک برنامه و رژیم غذایى براى افراد چاق، آنها را از نظر وضع جسمى و روانى ارزیابى کنیم.

2ـ محدودیت مصرف پروتئین: مقدار پروتئین رژیم غذایى درمانى براى یک فرد چاق باید به ازاء هر کیلوگرم حداقل یک گرم در روز باشد.

3ـ قند و چربى: جهت کاهش مقدار کالرى و حالت کتوز باید مقدار چربى رژیم غذایى کم باشد. بعد از تأمین و محاسبه کالرى مربوط به پروتئین، بقیه کالرى مورد نیاز معمولاً به طور مساوى بین مواد چربى و مواد قندى تقسیم مى‏شود.

4ـ ویتامینها و مواد معدنى: اکثر رژیمهاى کاهش‏دهنده وزن از نظر ویتامین ناقص و از نظر مواد معدنى معمولاً کامل است بنابراین باید در دوره برقرارى رژیم و کاهش وزن، مقدار بیشترى از ویتامینها به جیره غذایى روزانه بیمار اضافه شود.

5ـ محدودیت نمک: در افراد عادى تجویز رژیم بدون نمک طى چند روز حداکثر 3 ـ 2 کیلوگرم وزن بدن را کم مى‏کند اما این کاهش وزن موقتى است و با افزودن نمک به غذا دوباره به وضعیت قبل برمى‏گردد. در افراد چاق هم به همین صورت است یعنى اثر سریع رژیم بى‏نمک پابرجا نیست و مجددا افزایش وزن به وجود مى‏آید بنابراین ارزش دایمى ندارد.

6ـ روزه‏دارى: روزه‏دارى کامل و یا ناقص هم به عنوان روشى براى درمان چاقى پیشنهاد شده است. البته این قسم روزه‏دارى با فریضه روزه‏دارى متفاوت است؛ براى اینکه روزه‏دارى دینى یک عبادت محسوب مى‏شود و یکى از آثار سازنده و پربرکتش تضمین سلامتى جسم و روان فرد و جامعه است. در جریان روزه‏دارى کامل به منظور درمان چاقى به دلیل اینکه در واقع افراد چاق از خوردن غذا پرهیز مى‏کنند و روشهاى نامعقولى را مثلاً منحصرا مصرف مایعات یا میزان بسیار کم پروتئین اتخاذ مى‏کنند، براى سلامتى مضر و مخاطره‏آمیز است.

7ـ جراحى: یکى دیگر از راههاى درمان چاقى، جراحى است. یعنى در بیمارانى که فوق‏العاده چاق هستند و وزن آنها گاهى بیش از 2 برابر وزن طبیعى فرد است یعنى 100% افزایش وزن پیدا کرده است و به هیچ یک از درمانهاى طبى و محافظه‏کارانه پاسخ نداده‏اند و از طرفى این چاقى فوق‏العاده آنها را از انجام هر کارى ناتوان کرده است و همچنین سلامتى فرد به خطر افتاده است، متوسل به عمل جراحى به نام «ایلئوژژونال» مى‏شوند؛ یعنى قسمت مهمى از ابتداى روده باریک را که در جذب مواد غذایى فوق‏العاده مؤثر است برمى‏دارند و بقیه قسمتها را به هم متصل مى‏کنند. در این روش بسیارى از اختلالات و ناتوانیهاى بیمار چاق مرتفع مى‏شود لکن ممکن است در درازمدت عوارض و ناراحتیهاى مزمنى از جمله سوء جذب مواد غذایى ضرورى، اختلال در جذب آب و سدیم و پتاسیم و کلسیم، نارسایى کلیه، سنگ صفرا و سنگ کلیه و اختلال در کار کبد ایجاد شوند. بنابراین به دلیل مخاطرات این عمل در بعضى مراکز عمل «گاستروپلاستى» را انجام مى‏دهند که با عمل جراحى روى معده، حجم معده را کم مى‏کنند و به این وسیله حجم غذاى مصرفى را کاهش مى‏دهند. نتایج این عمل متغیر بوده است.

8ـ ورزش: ورزش نیز یک روش کاملاً بى‏خطر براى کاهش وزن است. مداومت در امر ورزش و فعالیت بدنى در درازمدت، آثار بسیار سودمندى بر کاهش وزن و تأمین سلامتى انسان دارد. البته ورزش باید توأم با محدودیت غذایى باشد تا به طور محسوس شاهد کاهش وزن فرد چاق باشیم!

9ـ عوامل عصبى و روانى: اغلب اوقات پرخورى به عنوان یک عادت همراه با هیجانات و تحریکات عصبى دیده مى‏شود. بعد از اینکه فرد فوق‏العاده چاق شد قطعا در انجام کارها و وظایف محوله در اجتماع و حتى روابط بین فرد چاق و همسرش دچار اختلال و ناتوانى مى‏شود و به طور ثانویه دچار عوارض روانى و عصبى و تصور زشتى اندام و ... مى‏شود، بنابراین کاهش وزن مى‏تواند بر سلامت جسمى و روانى فرد تأثیر زیادى بگذارد. این گروه از افراد چاق نیاز به تلقین مثبت و تشویق به کم خوردن و اصلاح رژیم غذایى دارند!

10ـ داروها: برخى از داروها از جمله داروهاى ضد اشتها مثل آمفتامینها و داروهاى افزاینده متابولیسم (سوخت و ساز) بدن از جمله مصرف عصاره تیروئید سهم اندکى در کاهش وزن و درمان افراد چاق دارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد